خلاصه داستان فیلم طلاخون ساخته ابراهیم شیبانی اثری در ژانر ملودرام و جنایی است که به یک ماجرای واقعی میپردازد. این فیلم که جزو فهرست طولانی فیلمهای سیونهمین جشنواره ملی فیلم فجر بود، در هیچ رشتهای نامزد نشد و به همین دلیل نمایشی برای مخاطبان نداشت. این اثر اگرچه در طول هفته نخست نمایش عمومی، حدود 500 میلیون تومان فروخته که رقم مناسبی محسوب نمیشود، اما امتیازاتی دارد که تماشای آن را جذاب میکند و اگر بعضی معایب را نداشت، فیلمی سرپاتر و تماشاییتر میبود.
خلاصه داستان فیلم طلاخون
خلاصه داستان فیلم طلاخون واقعی و درباره زنی به نام «مهین قدیری» است که در سال 1387 در شهر قزوین با انگیزه مالی، با قتل چند زن مسن، از آنها سرقت کرد و پس از ناکامی در ارتکاب ششمین جنایت، دستگیر شد.
او دو فرزند داشت که یکی معلول و نیازمند درمان بود و اتفاقا انگیزه او از این جرایم، مشکلات مالی از جمله بدهکاری و تأمین هزینههای درمان فرزند کوچکش بود. از زندگی و جنایتهای این فرد، سال گذشته مستندی به نام «مهین» به نمایش درآمد.
فیلم طلاخون نیز اگرچه نام «مهین» را به «ناهید» تغییر داده و داستان را به چند سال بعد آورده، اما تقریبا بدون اختلاف تأثیرگذار با واقعیت، ماجرای مهین قدیری را به تصویر میکشد. نکته جالب توجه درباره «طلاخون» روایت این قصه از زاویه دید دختر 10 ساله و ورزشکار مهین قدیری است که باعث شده فیلم در نیمه دوم، واجد درامی قدرتمند، تازه و تأثیرگذار باشد.شاید برای شما جالب باشد : نقد قسمت آخر سریال «پوست شیر»
نقدی بر فیلم طلاخون
طلاخون اگرچه امتیازات مثبتی دارد، اما فیلم نامه آن ضعف دارد. فیلم اتفاقهای کمی دارد و به ویژه در 45 دقیقه نخست، بسیار کند پیش میرود که مقدمهای بسیار طولانی است و باعث خستگی مخاطب میشود. زاویه دید فیلم نیز در عین حال که متفاوت و چشمگیر است، در بخشهایی از اثر تغییر میکند و به نظر میرسد فیلم ساز برای الکن نبودن قصه، مجبور شده از ایده اولیه خود کوتاه بیاید. همچنین در اثر همین انتخاب زاویه دید، عملا جنایتها که میتوانست صحنههایی هولناک و سینمایی را رقم بزند، از روایت حذف شده که لطمهای بزرگ، به یک اثر نیمه جنایی است؛ فیلمی که در نیمه نخست، یک ملودرام اجتماعی به نظر میآید و در فصولی از نیمه دوم، به یک درام جنایی تغییر ماهیت میدهد.