چرا تمدن‌ها با گذشت زمان شکننده‌تر می‌شوند؟

گروهی از پژوهشگران به بررسی این موضوع پرداختند که چرا تمدن‌ها پیشامدرن با گذشت زمان شکننده‌تر شدند و درنهایت سقوط کردند.

تمدن‌ها

ظهور و سقوط قدرت‌های بزرگ

ظهور و سقوط قدرت‌های بزرگ یکی از کلیشه‌های تاریخ است و این فرضیه که تمدن‌ها، دولت‌ها یا جوامع رشد کرده و سپس افول می‌کنند ایده رایجی است. اما آیا چنین چیزی واقعا حقیقت دارد؟

گروهی از پژوهشگران از زمینه‌های علمی مختلف بزرگ‌ترین مطالعه تا به امروز را انجام دادند تا دریابند آیا پیری جامعه را می‌توان در سوابق تاریخی مشاهده کرد یا خیر. نتایج آن‌ها که در مجله‌ی PNAS منتشر شده است، نشان می‌دهد تمدن‌ها پیر می‌شوند و احتمال انحطاط آن‌ها با گذشت زمان به‌تدریج بیشتر می‌شود.

این خبر را از دست ندهید : کشف گنج تاریخی از یک منزل مسکونی + عکس

فناپذیری دولت‌ها

تعریف تمدن‌ها یا جامعه دشوار است و مورد اول معمولا بار معنایی ناخوشایندی همراه خود دارد. پژوهشگران درعوض تجزیه‌و‌تحلیل خود را به دولت‌های پیشامدرن محدود کردند: تشکیلات متمرکزی که قوانینی را بر قلمرو و جمعیت خاصی اعمال می‌کنند (مثل دولت-ملت‌های ایالات متحده و چین امروزی). 

آن‌ها رویکردی آماری را در دو مجموعه داده پیاده کردند و مجموعه داده‌های انحطاط دولت‌ها را که شامل ۳۲۴ دولت در طول ۳۰۰۰ سال بود (از سال ۲۰۰۰ قبل از میلاد تا سال ۱۸۰۰ پس از میلاد) ایجاد کردند. داده‌ها از پایگاه‌های داده متعددی جمع‌آوری شد.

آنالیز بقا

پژوهشگران در مطالعه خود تکنیکی به نام «آنالیز بقا» را به‌کار بردند و طول عمر دولت‌ها را تجزیه‌و‌تحلیل کردند. اگر اثر پیری وجود نداشته باشد، می‌توان توزیع مستقل از سنی را انتظار داشت که در آن احتمال به پایان رسیدن عمر یک دولت در سال اول و در سال صدم یکسان است. مطالعه‌ای قبلی روی ۴۲ امپراطوری نیز دقیقا همین موضوع را نشان داده بود. اگرچه در مجموعه داده بزرگ‌تر مطالعه جدید، پژوهشگران الگوی متفاوتی را شاهد بودند.

در هر دو پایگاه داده، خطر به پایان رسیدن دولت‌ها در طول دو قرن اول افزایش می‌یافت و پس از آن در سطح بالایی ثابت می‌ماند. یافته‌ها منعکس‌کننده تجزیه‌وتحلیل اخیر دیگری از بیش از ۱۶۸ رویداد بحران تاریخی است. میانگین مدت زمان بقای سیاست‌ها در پایگاه داده بحران آن‌ها تقریبا ۲۰۱ سال بود.

تجزیه‌وتحلیل سلسله‌ها

حتی وقتی سلسله‌ها از تجزیه‌وتحلیل کنار گذاشته شد، روند پیری مشاهده می‌شد. سلسله‌ها برپایه روابط خونی ساخته می‌شوند، معمولا عمر کوتاهی دارند و اغلب به دلیل اختلاف بر سر جانشینی یا سقوط تبار خانوادگی از بین می‌روند.

یافته‌های جدید با مطالعات پیشین درمورد کند شدن بحرانی پشتیبانی می‌شود. قبل از اینکه سیستم پیچیده‌ای دستخوش تغییری در مقیاس بزرگ در ساختار شود، اغلب با سرعت کمتری می‌تواند از بحران‌ها بهبود پیدا کند.

دو گروه تاریخی مختلف

اکنون شواهدی از چنین کندشدن بحرانی‌ای برای دو گروه تاریخی مختلف داریم: اولین کشاورزان اروپای نوسنگی و جوامع پوئبلو جنوب غربی ایالات متحده. حدود ۴ هزار تا ۸ هزار سال پیش، کشاورزان دوران نوسنگی در سراسر ترکیه امروزی تا اروپا گسترش پیدا کردند. آن‌ها سپس بحران‌های دوره‌ای را پشت سر گذاشتند که در آن در پی درگیری‌ها و جنگ‌ها کاهش جمعیت و مکان‌های کشاورزی و دور شدن از کشاورزی غلات رخ داد.

جوامع پوئبلو کشاورزان ذرت بودند که بزرگ‌ترین ساختمان‌های غیرخاکی را در ایالات متحده و کانادا پیش از آسمان‌خراش‌های فلزی شیکاگو در دهه ۱۸۰۰ ساختند. این جوامع چندین چرخه رشد و رکورد را پشت سر گذاشتند و با تجربه حوادث بحرانی در حدود سال‌های ۷۰۰، ۸۹۰ و ۱۲۸۵ پس از میلاد به پایان رسیدند.

طی هرکدام از این رویدادها، جمعیت، ذرت و شهرسازی کاهش یافت درحالی که خشونت افزایش پیدا کرد. این چرخه‌ها به‌طور متوسط دو قرن طول می‌کشید و با الگوی وسیع‌تری که پژوهشگران پیدا کردند، مطابقت داشت. هم برای اولین کشاورزان اروپا و جوامع پوئبلو، جمعیت درست پیش از فروپاشی، آهسته‌تر از بحران‌هایی مانند خشکسالی بهبود می‌یافتند.

دولت‌ها

مطالعه جدید محدودیت‌هایی دارد که باید درنظر گرفت. اول اینکه دولت‌ها به شکل‌های مختلفی به پایان می‌رسند. آن‌ها می‌توانند به‌سادگی تغییری در طبقه برتر حاکم باشند یا ممکن است فروپاشی اجتماعی رخ دهد که شامل نابودی دولت، نوشتار، ساختارهای تاریخی و کاهش جمعیت باشد.

حتی در میان جوامعی که دچار فروپاشی کامل می‌شدند، بسیاری از جوامع باقی می‌ماندند و رونق می‌گرفتند. این پایان لزوما چیز بدی نیست. بسیاری از دولت‌های پیشامدرن ظالم و غارتگر بودند. برای مثال، امپراطوری روم غربی در اواخر عمر خود سه‌چهارم مسیر به سمت حداکثر سطح نابرابری ثروت را که از نظر تئوری ممکن است، پیموده بود.

نکته‌ی دیگری که باید درباره تجزیه‌وتحلیل جدید درنظر داشت، این است که اعداد مطالعه جدید براساس تاریخ‌های آغاز و پایان مورد قبول در گزارش‌های تاریخی و باستان‌شناسی است. درمورد این تاریخ‌ها معمولا اختلاف‌نظر وجود دارد. به‌عنوان مثال، آیا امپراطوری روم شرقی در سال ۱۴۵۳ با سقوط پایتخت آن یعنی قسطنطنیه یا غارت قسطنطنیه و تقسیم قلمروهای آن توسط مبارزان صلیبی در سال ۱۲۰۴ یا از دست دادن گسترده قلمرو در طول قرن هفتم به پایان رسید؟