نقدبررسی فیلم سینمایی تفریق و لایه های پنهان آن

مانی حقیقی نقدبررسی فیلم سینمایی تفریق را به ظاهر برای ما سخت کرده. به واسطه فرمالیسمِ حاکم بر فیلمش و ایده‌ی جذابِ آن که در ادامه نقد فیلم سینمایی تفریق به آن خواهم پرداخت

خلاصه داستان فیلم سینمایی تفریق

فرزانه که رابطه مناسبی با همسرش جلال ندارد، متوجه می شود که یک نسخه کاملاً شبیه از جلال در جایی دیگر در حالی زندگی است و….

بارش باران در فیلم

با اینهمه به نظر بنده باران درین‌جا از چند جهت قابل توجه است. یک اینکه وارونه شدن همه چیز را القا می‌کند. ازین جا به بعد نقد نوشتار نقد فیلم تفریق مانی حقیقی حاوی اسپویل است. وارونگی به معنای واقع کَلَمَ. وارونگی در تعدد کاراکتر. یک کارکتر را تصور کنید که خود شماست و در جهانی موازی در زیر زمین، درست زیر پایتان در حال تردد است. هم شماست هم نیست.

این مطلب را از دست ندهید : مسعود کیمیایی با مینی‌سریال «خائن‌کُشی»

شکستن شخصیت‌های مشابه

بازیگران اصلی این فیلم نوید محمد زاده و ترانه علیدوستی که هر کدام دو نقش متفاوت را به دوش می‌کشند، توانستند خوب ظاهر شوند. به ویژه ترانه علیدوستی! او لباس دو زن کاملا متفاوت را تن می‌کند؛ و به طور همزمان از پس هر دو به خوبی برمی‌آید. علیدوستی با نمایان کردن فشار عصبی در دو جلوه متفاوت توانست دو زن را در زندگی غیر ایده‌آل‌شان با دو رویکرد متفاوت تجسم کند.

او به عنوان فرزانه، زنی که تنها و ناراحت تصور می‌شود و تا حدی هم از اختلال روانی رنج می‌برد و اکنون فرزندی را باردار است، به درستی ایفای نقش می‌کند و همچنین از پس نقش بیتا، زنی از طبقه بالاتر اجتماع (از جهت مالی)، که از مردسالاری، تندخویی، عصبانیت و بی رحم بودن همسر خود افسرده و آزرده است به خوبی برمی‌آید.

نوید محمد زاده هم دو شخصیت متفاوت را در فیلم تفریق به نمایش می‌گذارد. ابتدا جلال، که به نظر می‌آید مرد خوب داستان معرفی شده است و سپس محسن که در باتلاق عصبانیت دست و پا می‌زند. با این وجود متاسفانه نوید محمد زاده بیشتر تبدیل به تیپ شده تا کاراکتری منحصر به فرد. آن نوع مکث کردن‌های لکنت وار و دهان جوابی‌های پی در پی انگار امضای کار‌های او است. که در این فیلم هم مانند دیگر آثارش کاراکتر او این ویژگی‌ها را دارد.

به بقیه بازیگران که نقش کوتاهی دارند نمیپردازم اما باید گفت که فرهام عزیزی به عنوان فرزند محسن و بیتا به خوبی درخشیده. بازیگران کودک کمی را دیده‌ام که به طور باورکردنی احساساتشان را درست و به جا و طبیعی نسبت به خانواده‌شان در فیلم‌ها بروز بدهند. او بسیار طبیعی و خالص تر نسبت به دیگر‌ نقش‌های فرعی مثل اسماعیل پوررضا و علی باقری با سال‌ها تجربه، بازی خود را به عنوان پسری آسیب دیده در خانواده‌ای کم توجه که درست کنار او دعوا می‌کنند و به خواسته‌هایش توجهی نمی‌کنند به نمایش گذاشت.

قطب مشترک دو زندگی مختلف

اما نکته قابل توجه در این فیلم پرداختن به زنانگی است. در دو تیپ و کاراکتر مختلف دائما شاهد بی‌توجهی یا بد توجهی مردان به همسرانشان هستیم. این فیلم از این جهت که سازندگان اساس فیلم تفریق را در لفافه بر نشان دادن تخریب تفکر و منع آزادی زنان گذاشته‌اند قابل ستایش است. چرا که پرداختن به مسائل این چنینی آن هم در قابی روزمره و قابل لمس حس نوع دوستی یا بینش عمیق تری را در مخاطب زنده می کند.

در این فیلم، محسن شخصیتی از مرد را به ما نشان می‌دهد که برای هیچ کدام از عملکرد‌هایش دلیل جویی منطقی نمی‌کند و دائما از بالا به هر چیزی در جهان نگاه می‌کند حتی خانواده‌اش. او با بروز احساسات خود به طور تشدید شده‌ای سعی دارد که با شیوه تهدید زمین و زمان را قانع کند. و در مباحثه با همسرش هم به همین روش پیش می‌رود.

جلال با این که انسانی خون سرد تر است و کاملا با نوع رفتار محسن در تضاد است اما او هم از آن طرف بوم می‌افتد. یعنی درست است که او کارها را با داد و فریاد پیش نمی‌برد اما هیچ حرفی نمی‌زند و خود را از هر مسئله بحرانی جدا می‌کند البته که او با این کار به خوبی نشان می‌دهد که در قبال همسرش ابدا مسئولیت پذیر نیست.

بین بیتا و فرزانه هم شرایط به همین گونه پیش می‌رود. این دو هزاران تفاوت دارند اما هر دو زن در رابطه مشترکشان زخم‌های مشابهی دارند که فقط جنس این درد‌ها فرق دارد. هر دو نمود بارز زنانی شکست خورده و خم شده در زیر رگبار نگاه‌های اشتباه جامعه مردسالاری هستند که از درک آن‌ها عاجزند.

5/5 - (4 امتیاز)