مخترعی که به یک قاتل تبدیل شد ! این مرد چند روز قبل در یک مهمانی شبانه بعد از مصرف مشروبات الکلی کنترل رفتارش را از دست داد و ماجرای قتلی را برای دوستانش تعریف کرد. و همین اعترافات باعث دستگیری اش شد.
کشف جسد مرد جوان در جنگلهای شیان
۱۸شهریورماه امسال مأموران از کشف جسد یک مرد جوان در جنگلهای شیان با خبر شدند و به محل حادثه رفتند.
این جسد به یک مرد ۳۵ ساله بود که با اصابت جسم نوکتیز به سینهاش مرده بود. پس از حضور قاضی محمدجواد شفیعی، بازپرس ویژه قتل جسد را به پزشکی قانونی انتقال دادند و تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیسآگاهی در این باره شروع شد.
یکی از شاهدان گفت: من مقتول را میشناختم اونامش شهروز بود و در این جنگل ضایعات را جمع میکرد. روز قبل او را دیدم که با دوستش سینا کنار آتش نشسته بود و صحبت می کردند. دیدم که بین آنها درگیری شد، اما دخالت نکردم و از آنجا دور شدم.
پس از ثبت مشخصات سینا او به عنوان مظنون تحت تعقیب قرار گرفت ولی مشخص شد مرد ۵۳ساله بعد از حادثه به مکان نامعلومی فرار کرده است.
تلاش برای دستگیری او ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل او در یک منطقه کوهستانی در جنوب کشور شناسایی و دستگیر شد.
این مرد میانسال پس از دستگیری به دادسرای امور جنایی منتقل شد و به جرمش اعتراف کرد.
همچنین بخوانید. اغفال دختر جوان در سایت همسریابی و تجاوز و تهیه عکس و فیلم!
ماجرای مخترعی که به قاتلی بیرحم تبدیل شد
این متهم گفت : من نابغه بودم، اما به خاطر اینکه خانوادهام فقیر بودند استعدادم ناشناخته ماند و نتوانستم درس بخوانم. روزگارم را به سختی گذراندم ولی از پس هزینههای زندگی بر نمیآمدم این شد که سارق شدم و بعد از سرقت لوازم داخل چند خودرو بازداشت شدم. در زندان نمیتوانستم بیکار باشم و بهخاطر اینکه اطلاعات زیادی درباره برق داشتم فکر اختراع پمپآب بدون استفاده از برق افتادم.
پس از آزادی از زندان پمپ آب را اختراع کردم و میخواستم آنرا ثبت کنم ولی متوجه شدم شهروز آنرا دزدیده و میخواهد به نام خودش ثبت کند.
در روز حادثه با شهروز قرار گذاشتم و همراه خودم چند عدد لوله بردم تا طریقه کار کردن پمپی راکه ساخته بودم نشانش بدهم و ثابت کنم این اختراع برای خودم هست. کنار آتش نشسته بودیم. شهروز وقتی لوازم و پمپ را دید یک ضربه با پاهایش به وسایل زد و مدعی شد اختراع برای خودش هست.
تیزی قیچی توی سینهاش فرو رفت
من خواستم با او صحبت کنم و آزمایشاتم را نشانش دهم، ولی او دوباره به لوله و وسایل ضربه زد و همه آنها را شکست سپس با چوب دستی یک ضربه به سرم زد. از رفتارش عصبانی شدم یک قیچی که روی زمین بود، برداشتم تا به دستش بزنم، اما او به طرف دیگری چرخید و ناخواسته تیزی قیچی توی سینهاش فرو رفت.
پس از خوردن مشروب ماجرای قتل را برای دوستانم تعریف کردم
او در مورد فرار و دستگیری اش گفت : وقتی مقتول خونین روی زمین افتاد از تهران خارج شدم و به شهرهای مختلفی رفتم. آخرین بار در یکی از مناطق کوهستانی زندگی مخفیانهای داشتم که به یک مهمانی دعوت شدم. در آنجا بعد از خوردن مشروب و تریاک حال طبیعی نداشتم که ماجرای قتل را برای یکی از دوستانم تعریف کردم. همین باعث شد او مرا لو بدهد و دستگیر شوم.» با اقرارهای متهم تحقیقات تکمیلی درباره این پرونده ادامه دارد.